Thursday, September 13, 2007

با همه چيت دوستت دارم part 2



....اون روز تموم شد
و ديدم كه شايد تو بحث سكس وبدن حرفي نداره ولي نه ميدونه هارد چيه نه ميدونه سافت چيه حتي بلد نيست لب بگيره...ولي آره.... ولي.... دلم انگاري يه بار ديگه داشت مي افتاد ...تو چنگ يكي ديگه ...از اون روز رابطه من با اون كمي بيشتر شد ....و تا حدي كه تو پارك اكثرا با هم بوديم و بهش واسه سكس دو هزار تومن مي دادم...مي يومد مي رفت... ومن هم كم كم داشتم بهش سخت عادت مي كردم تا حدي كه با سن بالاها حال مي كردم و پول جمع مي كردم و واس خاطر اينكه اين افشين خان نياز به عمل جراحي داشت حدود صد هزار تومن پول بهش دادم كه عملش هم انجام شد ...با خونوادش هم ارتباط داشتم تلفني با مامانش و برادرش....
خلاصه با هم اخت شده بوديم خيلي شديديا شايد بهتر بگم اخت شده بودم ...بهش هميشه مي گفتم كه دوستت دارم و نازش رو مي كشم ...و بهش مي گفتم كه هر كاري هم بكني واس من همون افشين هستي و دوستت خواهم داشت.....
وقتي داشت اينهارو مي گفت چشاش هر لحظه امكان داشت لبريز بشن
...اونم كم كم شروع كرده بود وبه من اظهار علاقه مي كرد ...مي گفت كه اونم دوستم داره و اونم واس من مي ميره ...چقدر لذت بخش بود اون لحظات
شايد ساليان سال حسرت اين لحظات را مي خوردم
ولي...
گاهي هم مي ترسيدم...
يه روز كه با هم سكس داشتيم بعد سكس ..اومديم تا نوشيدني بخوريم ...بعد كلي گپ زدن ...با هم و يك لب گرفتن بسيط از خونه خارج شديم ...
مامانم بهم سفارش كرده بود كه قسط خونه رو هم ببرم بانك
...پول رو با دفترچه برداشتم و با افشين رفتيم بيرون .....تو راه افشين ازجدا شدم و قرار شد همديگرو بعد از ظهر تو پارك ببينيم....رسيدم دم در بانك و اونجا متوجه شدم كه از پول حدود سي و چهار تومن نيست...
و برگشتم خونه .....

من يك همجنسگراهستم

No comments: