Wednesday, October 31, 2007

چقدر غريبيم ما


ديشب با يك نفر چت مي كردم همينطور اتفاقي
از هم هيچ نمي دونستيم
و
جالب اينكه اون حتي معني كلمه گي رو هم حتي نمي دونست
گفتم من گي هستم همجنسگرام
گفت اول بگو بينم پسري يا دختر
خلاصه توضيح دادم واسش
و ازش خواستم كمي وقتشو در اختيار من بذاره كه قبول كرد
خلاصه
گفتم بهش از همه چي
از لزبين....از گي از اسليو
از همه چي...باور نمي كرد
و مي گفت
با تو كاري ندارم ولي دين ما اسلام
و نميشه
قبول كنيم گي بودن رو
...من هم زور نزدم قبول كنه
خواستم بحث رو كمي هم به ماجراهاي ديگه هم بكشونم كه
بحث عشق و عاشقي پيش اومد
و
من كمي با هاش درد و دل كردم
...
حتي بهش گفتم كه ما هم عاشق ميشيم
حدود 100 تا از اين شكلك هاي تعجب فرستاد
.
.
.
خنديدم ...به خودمون
.
.
.
بعد گفت مگه فقط سكس نيست
و
من گفتم ما داريم رفيق هايي كه حتي باهاش فقط آشنا هستيم
ولي
حس عشق از درون داره آتيش مي زنه
.
.
و نه چيزه ديگه
.
بعد خيلي صحبت گفتم
راستي وبلاگم رو مي خواي ببيني
و رك گفت
از اون نوع عكس ها و خاطره ها خوشم نمي ياد
من هم ناراحت نشدم
.
.
.
بعدش كم كم داشتيم تموم مي كرديم
كه گفت يه چيز بگم ناراحت نمي شي
گفتم نه؟
گفت....هميشه
وقتي صحبت از همجنسگرا ها مي شد
فكر مي كردم كه آدم هاي وحشي و غير قابل كنترلي هستن
الان ميبينم كه خيلي مهربونين
.
.
.
و
خداحافظي كرديم از هم

Friday, October 26, 2007

بهانه ندهيم دست مردم


بعضي ها واقعا شورش رو در ميارن
هم آبروي خودشون
و
هم آبروي
همجنسگراها رو ميبرن
نمي دونم يا اونا از مانيستن يا ما از اونها نيستيم
خارج از اين دو حالت نيست
.
..
...
تو يه عروسي بوديم
مهمون بودم و زياد نمي شناختم بقيه رو
راستي من الان سه روزه كه تهرانم
خلاصه آقا ...نشسته بودم كه يكي اومد تو...در همون نگاه اول ...فهميدم از ماست
.
نشست و هي چشمش اين ور اون ورو مي پاييد
تا حدي تابلو كرد كه
يكي از بچه ها اومد و بهم گفت :بيچاره تو خط كيره كه من باهاش بحث كردم كه اون جاي خود داره
.
.
.
ولي راست مي گفتن انگاري اصلا نه آدم ديده ...نه مرد هيكلي ديده ...هيچي نديده
...خلاصه آقا بعد مدتي يكي از پسرايي كه خودم خوب مي شناسم
اومد كنار گفت اين مردك اصلا معلوم نيست كيه
و
ديگه اينكه تا حالا به پنج نفر از بزرگاي جمع ...تلفن داده ....
خيلي ناراحت شدم ...خيلي خيلي
و اونجارو ترك كردم ....موقع برگشن يعني بيست دقيقه بعد
اونجا نبود پرسيدم
گفتن
بيرونش كرديم
چرا؟
به چه بهايي؟
اونجا بود كه فهميدم
از ما نبوده
بلكه
از ماست كه بر ماست
كمي خودمون جمع كنيم....كمي باور كنيم كه هر چند ما خودمون ميگيم كه "ما عادي هستيم" ولي
با رفتار هاي پر خطر آبروي هر چي همجنسگراست رو نبريم
طعمه نشيم...نمي خوام اعدام بشيم
نمي خوام شلاق بخوريم
نمي خوام مارك بزنن رو ما ...حتي رو خودت تو
به خدا سخت نيست
ايران اروپا نيست
نويسنده هاي بزرگي تو همين مملكت كه مارك روشنفكر بودن رو اسمشون مي درخشه
از ما به عنوان كوني و ابنه اي و نمي دونم چي چي اسم ميبرن
نگين كه چرا من دارم اين حرف هارو ميزنم ....چون نمي خوام خود سانسوري كنم ...و يا همون خود فريبي
اين ديد جامعه ماست نسبت به ما
كمي جمع كنيم....كمي كنترل كنيم

حيف حيف به اون دلهاي پاك ...تن هاي ناز ....چشم هاي معصوم
حيف



Sunday, October 21, 2007

To be GAY and DNA


DNA


تقریبا همه کسانی که آشنایی مقدماتی با زیست‌شناسی دارند ، نام جیمز واتسون را شنیده‌اند ، چرا که او دانشمندی است که پیشگام شناسایی DNA شد و به همین خاطر جایزه نوبل به وی اهدا شد.

خبر اظهار نظرهای جنجالی واتسون در هفته گذشته را شاید بعضی از شما خوانده باشید. از زمانی که واتسون ، هفته گذشته در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی اظهار نظرهایی نامعقول کرده بوده ، مورد اننقادهای بسیاری قرار گرفته است.
او در مصاحبه با روزنامه ساندی تایمز گفته بود که «دورنمای آفریقا ذاتا تاریک است» چرا که « سیاست اجتماعی کنونی ما بر پایه این حقیقت استوار شده است که هوش آنها به اندازه هوش ما است ، در حالی که آزمایش‌ها چنین چیزی را تأیید نمیِ‌کنند.»

او افزود که امیدوار است که که همه یکسان باشند ولی «کسانی که با کارمندان سیاه‌پوست سر و کار دارند ، می‌دانند که چنین چیزی درست نیست.»

واتسون در سال 1928 در شیکاگو به دنیا آمد و در 15 سالگی به دانشگاه رفت. او در 19 سالگی فارغ‌التحصیل رشته جانورشناسی شد و در 22 سالگی دکترا گرفت. ابتدا به پرنده‌شناسی علاقمند شد ولی سپس به تحقیقات ژنتیکی و مطالعه روی ویروس‌ها و باکتری‌ها علاقمند شد. سرانجام او ترجیح داد که روی زیست‌شناسی مولکولی تحقیق کند.

در سال 1951 به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج رفت ، جایی که با فرانسیس کریک -دانشمند دیگری که علایق علمی مشابه خودش داشت- دفتر مشترکی داشت.

او در مورد DNA کتاب‌های متعددی نوشت و به مدت 15 سال ، استاد میکروبیولوژی دانشگاه هاروارد شد. در سال 1976 استادی را رها کرد تا روی تحقیقات زیست‌شناسی مولکولی در آزمایشگاه Cold Spring Harbor تمرکز کند ، همان آزمایشگاهی که دیروز او را از مسئولیت‌های اجرایی ، معلق کرد.

در سال 1988 او رهبری پروژه جاه‌طلبانه ژنوم را به عهده گرفت ، پروژه سه میلیارد دلاری که هدف از آن نقشه برداری 100 هزار ژن انسان است. ولی در سال 1992 به دنبال اختلاف با یکی از سرمایه‌گذاران اصلی پروژه یعنی مؤسسه ملی علوم که رهبری‌اش را Bernadine Healy برعهده داشت ، این پروژه را رها کرد. علت اختلاف این بود که آنها می‌خواستند برای 347 ژن مرتبط با مغز انسان ، حق انحصاری برای خود قائل شوند. واتسون چنین چیزی را نپذیرفت و گفت که حق انحصاری قائل شدن و مالکیت قوانین طبیعت «دیوانگی» است.

گی‌ها را سقط کنید
در سال 1997 او در مصاحبه‌ای با یک روزنامه گفت به زنانی که بدانند ، جنین‌شان ژن همجنس‌خواهی دارد ، باید حق سقط جنین داده شود. به دنبال این اظهار نظر هم جنجالی دیگر برپا شد. کوشش واتسون برای سر و سامان دادن به اوضاع ، صرفا کارها را بدتر کرد. او در اظهار نظری برای تصحیح حرف‌هایش در آن مصاحبه گفت که سخنانش را به خاطر آن زده که می‌داند بیشتر زن‌ها دوست دارند مادربزرگ شوند و این یک حق طبيعي است

From:1pezeshk.com

جلق . masturbation . chaflama . otuz bir . inzilvana



مطلب جالبي بود گفتم شايد به دردتون بخوره واسه يك بار خوندن حداقل ميرزه

خود ارضايي با رسيدن به لحظه‌ي اوج لذت جنسي، ارگاسم، به پايان مي‌رسد.
بخشي از سير تربيت فرزندان، آموزش مسائل جنسي و فرآيندها و وقايع مرتبط با آن است. والدين با آموزش به موقع مسائل جنسي به فرزند مي‌توانند در شناخت او از بدن خود و رفع مشكلات احتمالي پيش آمده، بيشترين نقش را ايفا كنند.
متأسفانه در ايران با توجه به فضاي مذهبي و اعتقادي حاكم و قبيح دانستن طرح اين گونه مسائل، اقدامي براي آموزش جنسي به كودكان و نوجوانان انجام نمي‌شود. نتيجه‌ي اين امر چيزي جز به وجود آمدن سؤالات بي‌پاسخ و مشكلات عديده براي فرد در آينده نخواهد بود. يكي از اين مشكلات پديده‌اي به نام «خود ارضايي» (Masturbation) است.
«خود ارضايي» يا «اِستمنا» يا واژه‌ي قديمي آن «اونانيسم» (Onanism) به معني ارضاي ميل جنسي توسط خود فرد و از راه دست‌كاري آلت جنسي است. استمنا با رسيدن به لحظه‌ي اوج لذت جنسي (ارگاسم) به اتمام مي‌‌رسد. در جنس مذكر همراه با بيرون ريختن مايع مني و در جنس مؤنث همراه با سفتي عضلاني و لذت شديد در مهبل است.
خود ارضايي معمولاً با خيال‌بافي فرد همراه است و پيش از ازدواج يك امر طبيعي بوده و به دليل كمبود يا نبود رابطه‌ي جنسي نزد هردو جنس شايع است. زمان اولين خود ارضايي در افراد متفاوت است. به طوري كه در كودك دوساله نيز گزارش شده است. استمنا در مردان با محوريت تحريك آلت تناسلي و در زنان با محوريت تحريك كليتوريس (جزء شبه آلت تناسلي در بانوان كه باعث احساس ارگاسم مي‌شود) اتفاق مي‌افتد.
با توجه به مطالعات محققان غربي، بيش از 90% مردان و 80% زنان در طول عمر خود حداقل يك مرتبه خود ارضايي كرده‌اند. متأسفانه آماري براي ايران موجود نيست. اما آمار غیر رسمی از شیوع خود ارضایی 80% در بین پسران و 50% در بین دختران حکایت دارد

قصد از طرح اين موضوع فقط بررسي اين پديده‌ي رو به رشد است و به هيچ عنوان بر انجام يا عدم انجام آن تبليغ و توصيه نمي‌شود. با اين مقدمه به بررسي اين پديده مي‌پردازيم.
اعتياد به خود ارضايي و مراحل آن:
اسپرم توليدي در بيضه‌ي آقايان پس از اتمام تاريخ مصرف و عدم جفت‌گيري بايد تخليه شود. بنابراين بدن سيكل طبيعي تخليه اسپرم را برنامه‌ريزي مي‌كند كه مي‌توان آن را نوعي خود ارضايي به شمار آورد؛ با اين تفاوت كه خودكار و از سوي بدن انجام مي‌شود. معمولآً تخليه‌ي اسپرم در مردان بيشتر هنگام خواب يا ادرار كردن صورت مي‌گيرد.
در بانوان اسپرمي توليد نمي‌شود؛ بلكه در اثر تحريكات و به هر دليل، خون مرتباً به جهاز جنسي آن‌ها هجوم مي‌آورد و فرد را در حالت آمادگي براي برقراري رابطه‌ي جنسي قرار مي‌دهد و در همين زمان ترشحات جنسي در دستگاه تناسلي فرد توليد مي‌شوند كه نياز به تخليه دارند. براي تخليه‌ي اين مواد، بانوان از عروق خوني و عادت ماهيانه‌ي خود كمك مي‌گيرند.
خود ارضايي در صورتي كه به صورت عادي و برنامه‌ريزي شده توسط بدن انجام گيرد، مشكل خاصي براي فرد به وجود نمي‌آورد. حال اگر اين سيكل طبيعي توسط فرد بر هم خورد و به صورت بيمار گونه و اعتياد ظاهر شود، عوارض بسياري براي آن شخص ايجاد مي‌كند كه در حالت غيراعتيادي بروز نمي‌يابد. ابتدا به مراحل اعتياد به خود ارضايي و عوارض آن مي‌پردازيم:


1- مرحله‌ي مشكل‌ساز (Problematic): در افرادي بروز مي‌كند كه روزانه دو بار استمنا مي‌كنند. عوارض آن عبارتند از:
الف) خستگي و كوفتگي

ب) عدم تمركز حواس

پ) ضعف حافظه

ت) استرس و اضطراب
2- مرحله‌ي گرفتاري شديد (Severe): در افرادي كه در روز سه تا چهار بار استمنا مي‌كنند پديدار مي‌شود. عوارض آن عبارتند از:
الف) خستگي و كوفتگي

ب) تغييرات سريع خلقي

ج) حساسيت بيش از حد و زود رنجي

د) كمردرد

ه) نازك شدن موها (به دليل برهم خوردن نظم هورموني)

و) ناتواني جنسي زودرس در جواني

ي) بي‌خوابي، بدخوابي و مشكلات مشابه آن‌ها
3- مرحله‌ي گرفتاري بسيار شديد (Addictive): در اين حالت فرد روزانه حتي پنج بار استمنا مي‌كند كه عوارض بسيار شديدتري در او ظهور مي‌يابد:
الف) خستگي و كوفتگي

ب) ريزش شديد موها

ج) تار شدن ديد چشم‌ها

د) وِز وِز گوش

ه) انزال زودرس و غيرارادي و خروج مني به صورت قطره قطره

و) درد كشاله‌ي ران و ناحيه‌ي تناسلي

ي) دردهاي قولنجي در ناحيه‌ي لگن و استخوان دنبالچه


بررسي ديگر عوارض:
1- آسيب پروستات: استمنا به شكل صحيح و غير اعتيادگونه در تقويت پروستات و جلوگيري از ابتلأ به سرطان پروستات كمك فراواني مي‌كند. اما اگر به صورت مكرر و اعتياد گونه انجام شود، باعث تقويت احتمال ابتلأ به سرطان پروستات مي‌شود.
2- خستگي و كوفتگي مفرط: به دليل انرژي‌بر بودن اعمال جنسي كه خود ارضايي را نيز شامل مي‌شود، موجب كمبود انرژي و تخليه‌ي ذخاير گليكوژن (نوعي قند كه براي تأمين انرژي سلول‌هاي عضلاني لازم است) مي‌گردد، در نتيجه خستگي و كوفتگي مفرط روي مي‌دهد.

3- گرفتگي عضلاني: براي رسيدن به حالت اوج لذت جنسي يا ارگاسم، عضلات بدن و دستگاه تناسلي چه در مردان براي تخليه‌ي اسپرم و چه در زنان براي پمپاژ خون به ناحيه‌ي تناسلي منقبض مي‌شوند. در استمنا اعتياد گونه و زياده از حد، عضلات هميشه در حال انقباض و گرفتگي هستند.
4- آسيب و سكته‌ي مغزي: به دليل هجوم خون به آلت تناسلي در آقايان و دستگاه تناسلي در بانوان و نرسيدن خون و در پي آن كمبود اكسيژن و غذا در مغز، احتمال سكته‌ي مغزي بسيار زياد است. به همين دليل توصيه مي‌شود حتي المقدور خود ارضايي به حالت دراز كشيده و خوابيده انجام شود تا خون كافي به مغز برسد.
5- بروز انواع سرطان‌ها: در جنس مذكر علاوه بر سرطان پروستات كه ناشي از حالت اعتياد گونه‌ي خود ارضايي است سرطان هاي ديگري همچون سرطان آلت تناسلي (Penis Cancer) و سرطان بيضه (Testis Cancer) نيز مشاهده مي‌شود. در جنس مونث سرطان مهبل و مخاط مهبل (Vagina Cancer) و سرطان كليتوريس (Clitoris Cancer) بروز پيدا مي‌كند. كاملاً مشخص است كه بروز اين سرطان‌ها به دليل كار كرد بيش از اندازه‌ي عضو تناسلي بوده و در سير طبيعي بدن به ندرت همچنين بيماري‌هايي ديده مي‌شود.
6- آسيب روحي- رواني: بيشترين آسيب و عارضه‌ي خود ارضايي آسيب روحي و رواني‌اي است كه به خود فرد وارد مي‌شود. مهمترين اين عوارض افسردگي و احساس گناه پس از خود ارضايي است. ضعف حافظه و حواس‏پرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشه‌گيري، بي‌‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاش‌گري، بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي و ضعف اراده، احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس از ديگر عوارض روحي- رواني اين امر هستند.
7- عوارض اجتماعي: ناسازگاري خانوادگي، بي‌ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر(استمنا بعد از ازدواج) احساس طرد شدن و از بين رفتن عزّت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك از آسيب هاي اجتماعي خود ارضايي هستند. ‏


خود ارضايي آلت‌محور در آقايان
لازم به ذكر است كه عوارض زير به هيچ عنوان ارتباطي با خود ارضايي ندارد:
1- سياهي دور چشم: به دليل عوارض ژنتيكي و فقر آهن در بدن ظاهر مي‌شود.
2- عقيم شدن: بر اثر عوامل بيماري‌زا، عوامل محيطي و عوارض ژنتيكي ايجاد مي‌شود.

3- كوچك شدن و تنبلي بيضه‌ها: بيضه‌ها براي ساخت اسپرم مرتباً در حال حركت براي به دست آوردن دماي مناسب هستند كه گاهي به درون بدن كشيده مي‌شوند و به اشتباه كوچك شدن آن‌ها دانسته مي‌شود. خود ارضايي همچنين موجب به كار افتادن بيضه ها و فعاليت آن‌ها مي‌شود كه ارتباطي با تنبلي و كوچك شدن آن‌ها ندارد.

4- نابينايي، ناشنوايي و از بين رفتن سيستم عصبي در اثر كمبود مني: مايع مني از سلول اسپرم و مايعات غدد ضميمه دستگاه تناسلي (مانند غده‌ي پروستات در انسان و غدد وِزيكولي در نشخواركنندگان) تشكيل شده است. نقش مايعات غدد ضميمه جنسي ابتدا خنثي كردن محيط اسيدي مجراي خروج اسپرم و سپس تغذيه‌ي خود اسپرم است.
اسپرم در بخش انتهايي مسير خروج خود از بدن با مجراي خروج ادرار در آلت تناسلي هم مسير مي‌شود و چون ادرار اسيدي است، پس مايعات غدد ضميمه جنسي مي‌توانند اين محيط اسيدي را با قليايي بودن خود، خنثي كرده و مسير مناسبي براي عبور و خروج اسپرم فراهم كنند. اين وظيفه در انسان بيشتر بر عهده‌ي مايعات قليايي توليد شده از غده‌ي پروستات است.
مايعات غدد ضميمه سرشار از قند فروكتوز هستند كه براي تغذيه‌ي خود اسپرم در نظر گرفته شده است و به هيچ وجه براي تغذيه و انرژي‌زايي ديگر عناصر و ارگان هاي بدن كافي نيستند، بنابراين نابينايي، ناشنوايي و ديگر عوارض عصبي و غيرعصبي نسبت داده شده به نبود يا كمبود اسپرم براي توليد انرژي صحيح نيست.


ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه جذب اسپرم تبعات و هزينه‌هايي براي بدن دارد كه از آن جمله مي‌توان به گرماي اضافي توليد شده در اثر جذب اسپرم از عروق بيضه اشاره كرد كه با گذشت زمان مانع از توليد اسپرم سالم در بيضه‌ي فرد مي‌شود و در افرادي كه عمل وازكتومي (بستن لوله هاي منتقل كننده‌ي اسپرم براي جلوگيري از بارداري) را انجام داده‌اند، اين عارضه بيشتر مشاهده مي‌شود.
خود ارضايي مزايايي هم دارد:
خود ارضايي مانند هر پديده‌ي ديگر جهان طبيعت داراي سود و زيان است. اينكه ما فقط معايب آن را ببينيم، امري خارج از انصاف است. در اين بخش به پاره‌اي از مزاياي خود ارضايي به طور خلاصه اشاره مي‌كنيم:
1- بزرگ‌ترين مزيت خود ارضايي اين است كه مانع از برقراري يك رابطه‌ي پرخطر جنسي از طرف شخص مي‌شود.
2- به ثبات در رابطه‌ي جنسي و شناخت ميزان پايداري در وضعيت هاي مختلف جنسي كمك مي‌كند.

3- شناخت بيشتر بدن، دستگاه تناسلي و لحظه‌ي اوج لذت جنسي (ارگاسم) و كنترل اين لحظه.

4- اطلاع يافتن از ميزان تقاضاي جنسي از شريك خود و نحوه‌ي برخود با او هنگام برقراري رابطه.

5- آشنايي با سيكل جنسي بدن خود و مواقع تقاضا براي انجام عمل جنسي و تحت اختيار گرفتن شرايط بدني.

6- آموزش از تخيلات جنسي خود در هنگام خود ارضايي و رفتارسازي جديد از آن‌ها در واقعيت و هنگام برقراري رابطه.

7- مواجهه با مشكلات و موانع جنسي خود و شناخت و تلاش براي رفع آن‌ها.

8- طراوت و لطافت آلت تناسلي براي فرد بسيار مهم است؛ خصوصاً در زنان بدون همسر و مطلقه. اين طراوت مي‌تواند با انجام خود ارضايي معقول و كنترل شده بازسازي گردد.

9- خود ارضايي اين امكان را به فرد مي‌دهد كه بدون نگراني از بيماري ها يا مرزهاي موجود در روابط جنسي، خود را به مرز تخليه برساند.

10- خود ارضايي باعث كاهش فشارهاي دوره‌ي عادت ماهيانه در زنان مي‌شود.

11- ايجاد آرامش و فراهم كردن خوابي راحت و عميق براي فرد. به دليل كاهش فشار خون در اثر هجوم خون به جهاز تناسلي. البته همچنين حالتي در رابطه‌ي جنسي عادي هم به وقوع مي‌پيوندد.

12- تخليه‌ي فشارهاي منفي كه در طول روز به سراغ فرد مي‌آيند. با انجام خود ارضايي بسياري از اين فشارها تخليه مي‌شوند.

13- خود ارضايي بسيار سريع تر از رابطه عادي فرد را از فشار جنسي رها مي‌كند.

14- استمنا كمتر از يك رابطه‌ي جنسي، انرژي و زمان صرف مي‌كند و فضا و احتياجات آن بسيار در دسترس و قابل تهيه است. . .
و تعدادي از موارد ديگر كه با توجه به شرايط بدني، رواني و اجتماعي فرد مي‌توانند براي او از مزاياي اين امر محسوب گردند.


خود ارضايي از ديد مذاهب و اديان:
يهوديت: خود ارضايي در يهوديت به طور كامل منع نمي‌شود و عملي توأم با سلامتي و نشاط‌آوري تلقي مي‌گردد؛ اما در برخي شاخه‌هاي آن خود ارضايي جنس مذكر ممنوع است.
اسلام: در اسلام استمنا حرام است و اكثر فقها آن را گناه كبيره به شمار مي‌آورند. همچنين اگر مسلمان روزه‌دار استمنا كند، روزه‌اش باطل و كفاره‌ي جمع بر او واجب مي‌شود. پس از استمنا غسل بر مسلمان واجب مي‌شود (غسل جنابت) و در صورت عدم انجام غسل، عبادت او پذيرفته نمي‌شود. برخي فقها مانند آيت‌الله لنكراني، خود ارضايي را در صورتي كه براي آزمايش پيش از ازدواج نياز به اسپرم وجود داشته باشد و از راه ديگري نتوان اسپرم‌گيري كرد، بلامانع مي‌دانند.
ديدگاه اهل سنت: اهل سنت نظرات متفاوتي را درمورد خود ارضايي دارند. برخي آن را در تمام اشكال و موارد حرام مي‌دانند، برخي در مواردي آن را مجاز مي‌شمارند و برخي آن را مكروه مي‌دانند.
ديدگاه شيعيان: از نظر شيعيان خود ارضايي به طور كامل و در تمام اشكال آن حرام مي‌باشد.
مسيحيت: كاتوليك‌ها در پاره‌اي موارد همانند خود ارضايي براي شناخت بدن و احساسات جنسي آن را مجاز مي‌شمارند. به عقيده‌ي پروتستان ها، خود ارضايي يك سير طبيعي از سيكل جنسي افراد است و اين امر مانع از روابط جنسي غيرمجاز مانند همجنس‌بازي مي‌شود.
تائويسم: يك آيين قديمي چيني است كه نويد بخش زندگي طولاني است. در اين آيين مردان از خود ارضايي منع شده‌ند. زيرا با اعتقاد به منابع انرژي در شكم تحتاني، استمنا بدن را از انرژي تخليه و مانع ادامه‌ي حيات هارمونيك كه به آن نويد داده شده، مي‌شود. همچنين اعتقاد بر اين است كه خود ارضايي زنان باعث كاهش طول عمر و امراض لاعلاج در آنان مي‌شود.


نكات و روش هاي تخفيف و درمان خود ارضايي:
سه نكته‌ي مهم مشترك براي تخفيف و درمان ميان همه‌ي امراض و عادات وجود دارد:
يك- در درمان هر بيماري يا ترك هر عادت، مهم‌ترين قسمت عزم و اراده‌ي فرد براي درمان و ترك عادت است.
دو- عدم يأس و نااميدي براي ترك و ايمان به درمان‌پذيري.

سه- در نظر گرفتن زمان براي ترك و درمان.
براي ترك يا تخفيف استمنا راه هاي متعددي وجود دارد كه به مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود. بايد توجه داشت كه راه‌هاي موجود در همه‌ي افراد مؤثر نيستند و همانند حساسيت‌هاي مختلف كه در هر فرد متفاوت عمل مي‌كنند، شخص بايد با شناخت و در نظر گرفتن شرايط خود اقدام به ترك يا كاهش اين امر كند.
1- تلقين به شخص كمك مي‌كند تا اراده‌ي خود را تقويت كند و به خود بگويد كه مي‌تواند استمنا را كنار بگذارد.
2- افزايش فواصل زماني خود ارضايي. براي مثال از روزي دو مرتبه به روزي يك مرتبه و ...

3- عدم مشاهده‌ي مناظر شهوت‌انگيز از جمله فيلم، عكس و پوستر، همچنين نوشته‌ها، داستان‌ها و. . .

4- اسلام ازدواج را براي جلوگيري از روابط جنسي خارج از محدوده‌ي زناشويي توصيه مي‌كند. اما در شرايط امروز كه ازدواج كاري بس مشكل شده است، برخي ازدواج موقت را پيشنهاد كرده‌اند كه خود جاي بحث دارد.

5- منحرف كردن فكر در صورتي كه تحريكي براي خود ارضايي اتفاق افتاد.

6- دوري از خيال‌پردازي و سرگرم بودن به كارهاي مفيد مانند مطالعه، ورزش و ...

7- تنهايي، كليد اقدام به استمنا است.

8- بهتر است براي استحمام و شستشوي بدن به خصوص جهاز تناسلي، از وسايل نرم مانند ابر استفاده نشود و هر چه زودتر كار استحمام را به پايان رساند. عدم مشاهده‌ي بدن عريان نيز از بروز تحريك جلوگيري مي‌كند.

9- پوشيدن البسه‌ي تنگ و چسبان عامل تحريكي مناسبي براي استمنا است. لباس تنگ با مالش عضو جنسي شرايط را براي خود ارضايي فراهم مي‌كند.

10- تخليه مثانه قبل از خواب

11- شستشوي دستگاه تناسلي با آب سرد پس از ادرار كردن كمك مؤثري در رفع و عدم تحريك آن مي‌كند.

12- پر نكردن شكم پيش از خواب با غذاي سنگين

13- اجتناب از خوردن غذاهاي محرك مانند فلفل، پياز، خرما، ادويه جات، گوشت قرمز و غذاهاي پرچرب

14- در نوشيدن مايعات خصوصاً در هنگام خواب افراط نشود، همچنين از مصرف الكل پرهيز شود.

15- و در انتها تحليل شرايطي كه فرد را وادار به خود ارضايي مي‌كند، مي‌تواند نقش مهمي را در يافتن راهي براي چگونگي ترك يا تخفيف آن ايفا كند وباز هم تاکید می کنم که خود ارشایی در شرایط کنترل شده و به میزان نیاز بدن نه تنها مضر نیست بلکه فوایدی هم دارد ولی با این حال بهترین روش مقاربت با جنس مخالف یعنی ازدواج است
موفق باشی


Thursday, October 18, 2007

A littile gayman

مثل خواب يادم مي ياد اون روزها
كه شايد اول ابتدايي بودم ...شايد هم نبودم
نمي تونم بگم كه
دختر
دوست نداشتم
ولي
پسر رو بيشتر دوست داشتم
.
.
.
اون موقع كانون مي رفتم
يه پسري بود كه حداقل از من
چهار سال بزرگتر بود
و فوتبال دستي و يا تنيس بازي مي كرد
صورت سفيد
اندام باريك
دستهاي نرم...البته هيچ وقت دستاشو لمس نكردم...ولي اون طوري بود
لب هاي قرمز نازك
و گونه هاي خيلي ريز با دوتا چاله كوچولو پاي لپ اش
هميشه مي رفتم بازي شو ببينم....
و
مي ديدم

مي گفتم خدايا ..چقدر خوشگل ه
ميشه ببوسمش
ميشه نازش كنم
ولي مي دونستم كه نميشه
و هميشه به ياد خنده هاش
مي خنديدم و مي خندم
راستي الان خوب مي شناسمش
ولي نه همجنسگراست و نه از جنس ما و يك دونه دختر تپل و مپل داره....ولي خوب
حداقل به اين مي نازم كه يه روز دوستش داشتم

راستي اون پرنده پنج ساله ما به كل داره ميره كه از يادم بره ولي هر از گاهي آزار ميده ممنون از اينكه با ميل هاتون كمكم كردين

عكس تزئيني هست

Friday, October 12, 2007

من مثل شما نيستم ديگه


الان سه روز ميشه كه ديگه نيست


كه ديگه نيست


اينم اول كار كه اين پست رو با گريه كردن مي نويسم


اگه اشتباه تايپ كنم ديگه درستش نمي كنم


بذار غلط بمونه


بزار نمونه


..


.


تو رو خدا يكي به كيوان عزيز بگه


آخه كيوان عزيزت از پيشت بره ...عزيزت ديگه نباشه


عزيزي كه 5 سال با هم بودين


حتي مي دونستي آب دهنش چه طعمي ميده


ديگه نيست


شاد مينويسي


گريه نمي كني


زجه نمي كني


غمگين نميشي


نمي گي


آخه دلم داره كم كم مي ميره


نمي گي آخه نا انصاف دلتنگ صدات شدم


نمي گي


بوي تنت هنوز تو رختخوابم ه


آخه نمي گي


من نگرانتم


آخه نمي گي اين بيچاره آب و دونش منم


كجايي الان


چي كار داري مي كني


من بگم كجام


من الان كنار دريام اونجا اون شب يادته سردت بود تو چادر گفتي از كف چادر سرما مياد ..مي خوام تا صبح روت بخوابم


من بگم كجام


من الان باهات تو كنار جاده رضوانشهر هستم


من بگم كجام


من الان تو هفته پيشم كه با هم همين جا خوابيده بوديم


من بگم كجام


من الان تو رودخونه يخ بسته اي هستم كه وسط زمستون عين ديوونه ها ازش گذشتيم


من بگم كجام


من الا ته دلم نيشستم مي گم خدا


آخه چرا من... ميگم آخه خدا ..مگه نمي دونه من الان دارم گريه مي كنم


راستي بهش بگين اون شراب تا وقتي نياد باهامه ...نيگرش ميدارم تا بياد


اينم بگين كه دارم كم كم زود زود ديوونه ميشم


ولي آخه شما كه نمي شناسين


من ميشناسم


اونقده ناز ...كاش باز ناز كنه


كاش خواب باشه اينها


كيوان حالا غمگين مينويسي يا نه باز .....5 سال عشقم رفت


عزيزان نمي تونم ادامه بدم...بغض بي صدا گريه كردن داره خفم مي كنه


مي خواين نظر بدين بدين


نخواين هم نخواستين


من ...مي نويسم


حالا فهميدين چرا


من مثل شما نيستم




خدايا تمامم كن ....به خاطر خودم تمامم كن


Wednesday, October 10, 2007

نيم نگاهي - last part


با اينكه پرنده ناز و خوشگلم رو آزرده بودم.
.
.
.
رفتم تو شهر

از هر نگاهي سراغ "نيم نگاهي" را گرفتم
هر كس به ميل خود
نگاهي را معرفي مي كرد
.
.
.
پرنده كوچك ناز من هم هر از گاهي پروازي مي كرد
كم كم دور تراز ور دل ما مي پريد
كم كم مي رفت تا شايد نيم نگاهي پيدا كند

عزيزان ميان كلام اين قضيه مال خيلي وقت پيش ولي همين الان و امروز يك اتفاق بدي افتاد كه چون بايد قسمت دوم مينوشتم از اون قضيه مي گذرم ...نه كلا... ولي روز آينده قضيه رو ميگم الان فقط اينو بگم دارم
ميميرم
..كاش بميرم

نيم نگاهي يافتم
و
با فرياد
بسويش دويدم
مگرا
پرنده نازم كجاست
آن كه دلم بازيچه عشوه هايش بود كجاست

صاحب نيم نگاه را يافتم و فهماندم كه از يك نگاهيم

و با هم لانه اي خواهيم ساخت تا رنگين كمان

و با هم لب خواهيم زذ عشق را

دو سه روزي با هم بوديم

پرنده را ديگر فرصتي نمانده بود

صاحب نيم نگاه فهماند به من كه فقط با من از يك نگاه نيست

با همه نگاه ها
نيم نگاه است

لغزيده بود دل
و
نيم نگاه هم رفته بود
و
دل تنها
لانه تنها تر
و
پرنده كوچك را من خود

به نيم نگاه شناساندم

و شكست دلش
اما مرا تنها نگذاشت

.
.
.
معذرت وضعيتم طوري نبود كه بتونم خوب قلم بزنم فردا ...پس فردا مي گم چي شده تو رو جون دوست پسر هاتون نظر بدين تنهام مي زارين من واس شما مينويسم

Monday, October 8, 2007

نيم نگاهي - part 1


دلت گرفته
آسمان ابري و بر بالاي سرت با غضب نگاهت مي كند
آماده ان است كه بشنود آن حرف را
تا پلاسش را جمع كند و برود ...؟

پاهايت در آغوش گرفته اي تا حتي عقربه زجرآور ساعت زندگي هم حست نكند

زانوهايت بوي "نا" و تنهايي مي دهند
چشمانت ياراي تعقيب پرندگان "شاد" را ندارند

اشك ها در صف ايستاده اند تا حتي زجه اي هر چند كوچك بشنوند تا فرو ريزند

يادت مي آيد آن قيافه شيطاني و آرام كه با ....نه...نيم نگاهي هم نياز نبود
بدون هيچ علامتي آتش شهوت درونت شعله ور ساخت

يادت افتاد آن روزي كه قول دادي براي آخرين بار به دلت ...كه ديگر او را نخواهي شكست
پس....! دروغ مي گفتي؟
نمي دانم و نمي توانم حتي در اوج خواستن بدانم

دلت را باختي ...با حتي نبودن نيم نگاهي ...اين هم نوعي ديوانگي ست
ساعت ها ...روزها ...و خاك به خاك شهر را دنبالش گشتي تا شايد
اين بار

نيم نگاهي

بلكه

روا دارد

گشتي بدنبالش
و
پرواز پرنده اي كه روزي نديدنش برايت "مرگ" بود "هيچ"
پرواز پررنده اي كه روزگاري در قفس او تا صبح ها خوابيده بودي
پرواز پرنده اي كه روزگاري ناز كردن خودش را هم حسودي مي كردي

حال نيست حتي نيم نگاهي

ولي باخته اي خود را

پرنده ات را آزردي

تو بد كردي
تو .....بد.....كردي

تو بخشودني نيستي و نخواهي بود


Sunday, October 7, 2007

گفتم كه تنهام نميزاره

مونده بودم كه امشب تنهام
ديگه نيست كه بياد جلو لب بده بعد بد جنس بازي در بياره
تو وسط كار لب هاشرو بكش و يه سئوال نا مربوط بكنه يا بگه
خوب بسه بخوابيم
بعد من بگم آره بخوابيم اون بگه
مي بينم زير سرت بلند شده
.
.
يا ديگه نيست كه محكم گازم بگيره و من هم در اوج درد لذت ببرم
با اين افكارات منفجر كننده
.
.
.
رفتم به رختخوابم بخوابم كه ديدم اونجاست
اصلا باورم نشد
اون هم اصلا
حرفي نزد
فقط پشتشو كرد به من و
من هم آروم گريه مي كردم
تو خودم ولي
يهو يكه خوردم
آخه قبلا هر وقت گريه مي كردم
اول با دستش مي زد بهم يعني تموم كن و ....؟
ولي اين بار اصلا انگار نه انگار .....! جالب بود
نازش كردم باز مثله هميشه
نمي دونم
ولي حرفي نميزد
منم زياد اجباري نمي ديدم
كم كم با صداي بلند گريه مي كردم
و
به خودم مي گفتم با همون تن صدا كه بايد
باور كني كه رفته
و
متكا نمي تونه جاي اون رو بگيره
و
همون طوري خوابيده بودم
بهش بگين حسودشم

من يك همجسگرا هستم

Saturday, October 6, 2007

براي هم سر سفره افطار دعا كنيم






من يك همجنسگرا هستم

قلبم با اوست


تنها نشسته بودم تلفنم زنگ زد
برداشتم خودش بود ولي با شماره اي ديگه اي تماس مي گرفت
صداش ناراحت بود
گفتم كجايي ..گفت اومدم پيشت ...مهمون نمي خوايي
خيلي شوكه شده بودم
.
.
.
.
منتظر بودم تو خونه كه اومد
تو دم در همديگرو خيلي سخت بغل كرديم
اومد تو...نشست
هر اومدنش تازگي داره
و هر رفتنش غم و اندوه
تنش هميشه بوي تازگي ميده
هر بار ازش يك چيز تازه تر كشف مي كنم
هر بار ازش چيزاي تازه مي فهمم
آخه .....دوستم داره
اونم از نوع خيلي زياد
شب باز با هم بوديم
مثل هميشه يك سافت سكس معمولي
آخه من باهاش تا حالا هارد نداشتم
.
.
.
و امروز رفت
رفت كه بره
رفت كه باز تنها بشم
رفت كه دوباره ..... دوباره هارو تكرار كنم
رفت كه كساي ديگه نيگاش كنن
آخه اون ماله منه
اون با من
اون عشقمه....اون رفت
ولي برميگرده

من يك همجنسگرا هستم