Thursday, October 18, 2007

A littile gayman

مثل خواب يادم مي ياد اون روزها
كه شايد اول ابتدايي بودم ...شايد هم نبودم
نمي تونم بگم كه
دختر
دوست نداشتم
ولي
پسر رو بيشتر دوست داشتم
.
.
.
اون موقع كانون مي رفتم
يه پسري بود كه حداقل از من
چهار سال بزرگتر بود
و فوتبال دستي و يا تنيس بازي مي كرد
صورت سفيد
اندام باريك
دستهاي نرم...البته هيچ وقت دستاشو لمس نكردم...ولي اون طوري بود
لب هاي قرمز نازك
و گونه هاي خيلي ريز با دوتا چاله كوچولو پاي لپ اش
هميشه مي رفتم بازي شو ببينم....
و
مي ديدم

مي گفتم خدايا ..چقدر خوشگل ه
ميشه ببوسمش
ميشه نازش كنم
ولي مي دونستم كه نميشه
و هميشه به ياد خنده هاش
مي خنديدم و مي خندم
راستي الان خوب مي شناسمش
ولي نه همجنسگراست و نه از جنس ما و يك دونه دختر تپل و مپل داره....ولي خوب
حداقل به اين مي نازم كه يه روز دوستش داشتم

راستي اون پرنده پنج ساله ما به كل داره ميره كه از يادم بره ولي هر از گاهي آزار ميده ممنون از اينكه با ميل هاتون كمكم كردين

عكس تزئيني هست

No comments: