Tuesday, September 4, 2007

I am crazy

اولين نگاه يادمه
اون نگاهي هر لحظه افتادن و شكستنش عذاب ميده
اولين نگاه يادمه
هموني كه اوج احساس و گرمي يك وجود مشترك رو مي رسوند
اولين نگاه يادمه
اون نگاهي كه بارها شاهد چكيدن مرواريد اشك هاش بودم
اولين نگاه يادمه
همون نگاهي كه هميشه اولين نگاه واسم

چشاش....چشايي كه الان چندين سال هميشه نورش تو ذهنم ..باور اينكه روزي مي تونم بهش دست بزنم سخت بود
ولي
خدا خيلي خيلي بزرگ
نمي خوابيدم تا خوابيدنشو نيگا كنم
نمي خوردم تا خوردنشو نيگا كنم
.
.
خوب يادمه قرار شد از هم جدا شيم ولي تازه فهميديم محال
كاش ميشد كه بشه
كاش ميشد صبح تا شب باهاش باشم
كاش اون هم همجنسگرا بود
كاش مي تونست بفهمه
كاش هميشه مثل اون شب بود
ديد
ناراحتم دارم گريه مي كنم
آخه بهم گفته بود كه ديگه سكس نمي كنيم
آخه گفته بود اگه من دوستش دارم بدون سكس هم دوستش دارم
مي دوني چرا گريه ميكردم
يعني ...تو اين همه سال هنوز نميدونست كه واسه سكس نمي خوامش
آره
يهو ديدم اومد طرفم برگردوند منو
شروع كرد به لب خوردن
خودمو كشيدم كنار ولي ..با تمام وجودش داشت
حال ميكرد شايد مي خواست بگه
عزيز مي دونم دوستم داري
عزيزميدونم واس سكس نمي خواي منو
ولي
تا كي آخه من همجنسگرا نيستم
.
.
منم مي دونستم
ميخواد اونو بگه

الان دارم گريه ميكنم و بهش ميگم
هنوز اون نگاه يادمه
خدا اون روز رو نياره كه ناراحتي تو ببينم
گريه كردن باعث مي شه كيبرد رو تار ببينم
...عزيزم درد وبلات بجونم
هر از گاهي خون دماغ ميشي
هر چيه بياد رو تن من
هر از گاهي سرد ميشي ....مي دوني اون موقع ها مي ميرم
مي افتم از بالا مثل همين قطره اشك ها
مي دوني وقتي نگاه تلخ و سخت يك نفر رو تو وجودت احساس مي كنم
مي خوام اونو با اوج نفرت نگاهم خفش كنم
عزيزم بدون سكس كه سهل
بدون حتي تو هم دوستم نداشته باشي
اونقد پر عشق هستم كه بتون واس من و تو كاقي باشه
ديوونتم

من يك همجنسگرا هستم

No comments: