Saturday, August 25, 2012
آرزو
Posted by مداد 1 comments at 6:23 AM
Thursday, August 23, 2012
چتر من
Roma Lamon
Posted by مداد 0 comments at 11:29 AM
Monday, August 20, 2012
کارت ویزیت
یه لحظه دیدمش
داشت غذا می گرفت
یک پسر 18 یا 19 ساله
با قد 172
با هیکل لاغر
تی شرت سفید
شلوارجین
کفش اسپورت خوشگل
جوراب مچی
موهای قهوه ای رنگ
و از جلو کمی شرابی رنگ شده بودن
فقط یه نیگاه کردم...
ولی فک نمی کردم به این زودی به آرزوی دلم برسم
غذاشو گرفت و با دوستش باهم از جلوی من رد شدن
تا یه جای مناسب برا نشستن پیدا کنن
و رفتن
بعد ده دقیقه دیدم
غذا دستشون و جا پیدا نکردن
با هم هستن
به دوستش گفت تو برو اون طرف جا پیدا کردی زنگ بزن
تنهایی خودش...یه میز نزدیک به میز من رو تمیز کرد
دید دارم فقط اونو نیگاه می کنم
پشتش رو به من کرد و نشست
نشست و زنگ زد به دوستش
اونم اومد
باهم شروع کردن به حرف زدن
من کجام....اونا کجان
کمی گذشت ... الکی گوشی رو ورداشتم و مثلا دارم حرف میزنم
از جلوی میز اینا این ور اون ور رد میشم
...و اونم داره نیگام می کنه
نمی دونم چی میشه
دیدم داره اشاره می کنه به من
شک کردم
رفتم جلو...
و حرف زدنم با تلفن رو ادامه دادم
اشاره کرد
شمارت رو می خوام
زود کارتم رو دادم
...
و به حرف زدن تو تلفن ادامه دادم الکی یه الکی
یهو گوشی تو گوشم زنگ خورد
پسره خندید
اومد پیشم
گفت می دونستم همش واس خاطر من هست
ولی نمی دونستم که اونقد تو من گم شدی که یادت رفته شماره دادی و شاید من زنگ بزنم
عزیزم...یک سال از اون موضوع میگذره و سر همون میز هستیم
سالگرد عشقمون مبارک
Posted by مداد 0 comments at 1:34 PM
Sunday, August 19, 2012
پروژه موفق
با هم سر یه پروژه کار می کردیم
هر روز بیشتر از جو کار دور می شدم
و هر روز به تو بیشتر نزدیک می شدم
گاهی نگاهم رو رد می کردی
گاهی به نگاهم نگاه می دادی
خیلی گذشت ... تحمل می کردم
اینکه نباید نزدیکت بشم و نباید بفهمی که دوستت دارم
پروژه تموم شده بود و موفق شده بودیم
من و تو
و به پیشنهاد من با هم جشن باید می گرفتیم
مشروب خریدیم و رفتیم خونه ی ما
هیچ کی نبود رفتیم طبقه بالا
خوردیم و من با هر پیک بیشتر محوت می شدم
تو لبخندهات و حرف زدن هات
خوردیم..من رو تختم بودم
تو هم اومدی کنارم دراز کشیدی
برگشتم نیگاه کردم به صورتت
لبخند زدی
گفتی گرمه اتاقت
گفتم پیرانت رو در بیارم؟
گفتی آره...
همیشه پیراهن هات اتو شده و اکثرا سفید بودن
آروم درش آورم...داشتی می خندیدی
در آوردم کامل ،
رگ های آبی رنگ از زیر پوست سفیدت خیلی ناز دیده می شدن
با تمام جسارتم گفتم می تونم ببوسمت
گفتی آره
از صورتت بوسیدم
برگشتی و پشت به من خوابیدی
گفتم از پشت بغلت کنم
گفتی آره
بغلت کردم و چسبیدlم بهت
آروم قسمت میانی بدنت رو کشیدی جلو
خیلی بهم برخورد
و برگشتم این ور
برگشتی و گفتی بغلت کنم
جواب ندادم
ناراحت بودم ازت
خودت بغلم کردی ولی با فاصله
من خودم خودمو چسبوندم بهت
گردنم رو بوسیدی
و اون آخرین باری بود که من بغلت کرده بودم و تو خودت رو جلوکشیده بودی
حتی گاهی وقتا برا اینکه عصبانیم کنی بغلت که می کردم ،بر میگشتی
می گفتی... کمی کنار لطفا ..نچسب بهم...
بعد که میدیدی تونستی عصبانیم کنی
برمی گشتی از لبم می بوسیدی
و می گفتی تو بغلم نکنی کی بغلم کنه !؟
و دستم رو می زاشتی رو سینت و می خوابیدی
و من تا تو کامل نخوابی نمی خوابیدم که بتونم وقتی واقعا تو خوابی بوست کنم
هر روز بیشتر از جو کار دور می شدم
و هر روز به تو بیشتر نزدیک می شدم
گاهی نگاهم رو رد می کردی
گاهی به نگاهم نگاه می دادی
خیلی گذشت ... تحمل می کردم
اینکه نباید نزدیکت بشم و نباید بفهمی که دوستت دارم
پروژه تموم شده بود و موفق شده بودیم
من و تو
و به پیشنهاد من با هم جشن باید می گرفتیم
مشروب خریدیم و رفتیم خونه ی ما
هیچ کی نبود رفتیم طبقه بالا
خوردیم و من با هر پیک بیشتر محوت می شدم
تو لبخندهات و حرف زدن هات
خوردیم..من رو تختم بودم
تو هم اومدی کنارم دراز کشیدی
برگشتم نیگاه کردم به صورتت
لبخند زدی
گفتی گرمه اتاقت
گفتم پیرانت رو در بیارم؟
گفتی آره...
همیشه پیراهن هات اتو شده و اکثرا سفید بودن
آروم درش آورم...داشتی می خندیدی
در آوردم کامل ،
رگ های آبی رنگ از زیر پوست سفیدت خیلی ناز دیده می شدن
با تمام جسارتم گفتم می تونم ببوسمت
گفتی آره
از صورتت بوسیدم
برگشتی و پشت به من خوابیدی
گفتم از پشت بغلت کنم
گفتی آره
بغلت کردم و چسبیدlم بهت
آروم قسمت میانی بدنت رو کشیدی جلو
خیلی بهم برخورد
و برگشتم این ور
برگشتی و گفتی بغلت کنم
جواب ندادم
ناراحت بودم ازت
خودت بغلم کردی ولی با فاصله
من خودم خودمو چسبوندم بهت
گردنم رو بوسیدی
و اون آخرین باری بود که من بغلت کرده بودم و تو خودت رو جلوکشیده بودی
حتی گاهی وقتا برا اینکه عصبانیم کنی بغلت که می کردم ،بر میگشتی
می گفتی... کمی کنار لطفا ..نچسب بهم...
بعد که میدیدی تونستی عصبانیم کنی
برمی گشتی از لبم می بوسیدی
و می گفتی تو بغلم نکنی کی بغلم کنه !؟
و دستم رو می زاشتی رو سینت و می خوابیدی
و من تا تو کامل نخوابی نمی خوابیدم که بتونم وقتی واقعا تو خوابی بوست کنم
Posted by مداد 0 comments at 1:37 PM
Saturday, August 18, 2012
اشک و لبخند
علی رسید خونه ...
دستش رو گرفت جلوی دهنش رفت دستشویی.
مامانش دوید دنبالش...پسرم...چیزی شده
صدای باز شدن آب
اومد بیرون گفت نه مامان جون ... کم مونده بود حالم خراب شه
یه آبی زدم به صورتم الان خوبم
اون روز به کسی نگفت که حالش خراب شده
نگفت که بالا آورده
آخه...علی بد از کلی کلنجار رفتن با درونش و جامعه اش تازه امروز تونست
به سهند همکلاسیش بگه که "ازت خوشم میاد و دوستت دارم"
سهند هم خندید و به کل کلاس گفت و همه تا دم حیاط مدرسه مسخرش کردن
علی دیگه اون مدرسه نرفت
و بعد از مدتی سهند رو تو خیابون دید ،مسیرش رو عوض کرد
سهند هم اونو دیده بود
آروم از پشت زد رو شونش
علی می دونست سهند می خواد دوباره اذیتش کنه
تا برگشت ...
سهند گفت سلام.
و به چشای علی نیگا نکرد
گفت می دونی نمی دونم می بخشی منو یا نه...ولی اون روز که اون حرفو داشتی
به من میزدی ،مشاور مدرسه پشتت بود و همه چیزرو شنید و من مجبور شدم به بچه
ها بگم که چی گفتی...
ولی از فرداش دیگه همونطور که می دونی نیومدم سر کلاس چون ازت خجالت می کشیدم
الانم مدتی هستش که دنبال خونتون می گردم
و اومدم بهت بگم:"ازت خوشم میاد و دوستت دارم"
یا بهتره بگم اون روز اگه تو نمی یومدی من می خواستم بیا بگم که "آقا پسر ،با مرام ،دوستت دارم"
حالا منو می بخشی؟
علی صورتش خیس اشک بود...سهند هم گریه می کرد
علی با پشت دستش در حالی که خودش گریه می کرد
چشای سهند رو پاک کرد
سهند پرسید "می بخشی؟"
علی در حالی که صورت سهند رو پاک می کرد با سرش گفت آره و لبخندی زد
Roma Lamon
Posted by مداد 0 comments at 3:30 PM
Monday, August 13, 2012
Saturno contro
Release date: 2007 (initial release)
DVD release date: September 23, 2008
Running time: 113 minutes
|
Posted by مداد 0 comments at 1:45 PM
Saturday, August 11, 2012
Friday, August 10, 2012
بعضی چیزا لیاقت می خواد که خیلی ها ندارن
شب قبلش با بچه ها دریا بودیم شدیدا خسته بودم
و چون سرم درد می کرد به بچه ها گفتم که تا بیمارستان
بریم تا طبق معمول سردردهای شدید یک آمپول دگزامتازومن بخرم
برای تزریق خودسرانه....
آمپول رو خریدم و راه افتادیم وسط حیاط بیمارستان
یکی از کارگران فضای سبز یک بچه گربه زشت و کثیف رو داشت می برد بیرون
گفتم : کجا می بری؟
گفت : می ندازمش بیرون!!!
گفتم : می دیش به من ؟
گفت : آره .
ورداشتم گذاشتم تو ماشین. کمی هم بچه ها باهاش بازی کردن
خیلی کثیف و خیلی لاغر و زشت بود
ولی می خواستم هم اون تنها نمونه و هم من
آوردم خونه و باهم رفتیم حموم و خوب شستمش کمی تمیز شد.
خشکش کردم و غذا خورد و باز البته با هم
یعنی اصولا هر چی من برا شام ناهار داشتم
باهاش سهیم می شدم .
رابطه باخوبی پیش می رفت
دوست داشت من هم دوسش داشتم
اسمش رو هم گذاشته بودم "سرمه"
کم کم شروع کرد به ور رفتن با آکواریوم
آخه من ماهی هم دارم
به خاطر سرمه خانم دور آکواریوم رو کلن چسب شیشه ای گرفتم
و
بعد شروع کرد به اینکه تار ملات دیوار رو با پنجه هاش می کند
اونم مشکلی نبود
گفتم هزینه دوست داشتن اینه
دو هفته گذشته بود که شروع کرد به چنگ انداختن و گاز گرفتن
گفتم از دوست داشتن بیش از حد هست
موردی نداره
و به همین منوال ادامه میدادیم
مرغ می خوردن
با من میومدن گردش
بهترین جای خونه مال ایشون بود
و همیشه رو رختخوابم با من می خوابید
و بهش چند بار گفته بودم که من شدیدا به خواب و خوابیدن حساسم
نباید وقتی خوابم دوستم داشته باشه یا اذیتم کنه حتی ناخواسته
خلاصه...
یه شب که باهم خوابیده بودیم
و من کاملن خوابم برده بود
دیدم یه چیز خیلی زبری منو اذیت می کنه
پا شدم دیدم
سرمه خانم در حال لیسیدن صورت من هستش
آره اون داشت منو داست می داشت ولی این نوع دوست داشتن
تو این زمان منو اذیت می کرد
با دست کشیدمش کنار
کمی بعد دوباره از نو تکرار کرد و این بار از پشت سرش با دستم زدم
رفت...
و فردا شب همین کار تکرار شد
و این بار از شب قبل بیشتر و شدیدتر
و تنبیه هم اساسی تر
و رفت کنار
فردا شب نشستم باهاش حرف زدم
گفتم سرمه من صبح می رم سر کار
لطفا این کار رو تکرار نکن
بخواب تا فردا با هم بازی کنیم
ولی متاسفانه همون کار تکرار شد
و تنبیه هم بیشتر و رفت کناری خوابید
کاملا شبها استرس داشتم نسبت به این نوع دوست داشتن سرمه
خلاصه اون شب تصمیم گرفتم اساسی
با هم نشستیم و گفتم که من از امشب اتاق می خوابم
و هال هم ماله تو ...
رفتم پنجره رو باز کردم و کامل خوابیدم بدون استرس
کمی بعد احساس کردم که از پنجره صدا می یاد
پاشدم دیدم بلی سرمه خانم با پر رویی تمام جلوی پنجره ایستاده
پنجره از هال به اتاق من از طریق نما راه داشت
برداشتم و دوباره گذاشتم هال
و گفتم این بار اگه تکرار بشه
در رابطه با تو و دوستی با تو تجدید نظر می کنم
برگشتم و خوابیدم
و دیدم تفهیم شده
و کامل خوابیدم
و شب از نصفه گذشته بود که با تاثیر زبون زبر و خشن سرمه از خواب پریدم
و بدون تعمل و تحمل گرفتم بغلم
آسانسور زدم و تو همون حالت خواب آلود ....
در رو باز کردم و گذاشتمش بیرون
نه اینکه دوسم نداشت ، نه داشت ولی بلد نبود اصلا کجا و چطور ابراز علاقه کنه
و کلن فهمیدم بعضی وقتها تنهایی بهتر از تحمل عزیز کش شدن هستش
و سرمه هم نفهمید آدم عشقش رو گاز نمی گیره
آدم عشقش رو چنگ نمی زنه
آدم عشقش رو از خواب ناز بیدار نمی کنه
آدم ...... خلاصه نفهمید و نخواهد فهمید
اون باید الان پیشم بود ولی نمیدونم تو کدوم آشغالدونی پی غذای شبش هست
و آخر ماجرا
بعضی چیزا لیاقت می خواد که خیلی ها ندارن
Posted by مداد 1 comments at 1:36 PM
Thursday, August 9, 2012
کاندوم
Posted by مداد 0 comments at 12:42 PM
گی کلاب
Posted by مداد 0 comments at 12:24 AM
Wednesday, August 8, 2012
جواب بده با تو هستم
الان دارم ...
سکس نمی کنم
سیگار هم نمی کشم
روبروی چهار نفر بدون اینکه اونا بفهمن
گریه می کنم
نه اینکه دلم گرفته باشه
نه نه
نه اینکه بگم خیلی دورم
بابام فهمیده همجنسگرا هستم
و نمی تونه قبول کنه
و با مادرم که حرف می زدم
می گفت سه روز که صبح تا شب گریه می کنه
می گم
آخه خدا...خودم که دیگه خودمو قبول دارم
با خونوادم چیکار داری
می پرسم
وایستادم تا جواب بدی
نمیرم می فهمی نمی رم
اینجام
جواب بده
میایی پایین یا نه
من بیام بالا
خلاصه جواب بده
گریه های من هیچ
طرد شدنام هیچ
خیانت ها هیچ
جوونیم هیچ
با پدر مادر پیرم چیکار داری
حق نداری
جواب بده
با تو ام
اون بالا قایم شدی
گریه هامو میبینی
Posted by مداد 0 comments at 1:54 AM
Tuesday, August 7, 2012
Monday, August 6, 2012
Sunday, August 5, 2012
Saturday, August 4, 2012
Broken sky
Release date: 2006 (global)
DVD release date: January 16, 2007
Running time: 140 minutes
Genres: Romance Film, World cinema, Gay Themed, Romantic drama, Drama, LGBT
|
Posted by مداد 0 comments at 1:50 PM
Friday, August 3, 2012
Thursday, August 2, 2012
آسیا و ازدواج همجنسگرایان
Posted by مداد 0 comments at 11:54 AM
Wednesday, August 1, 2012
معرفی فیلم
Release date: November 24, 2006 (global)
DVD release date: March 18, 2008
Running time: 90 minutes
Genres: Romance Film, World cinema, Gay Themed, Romantic drama, Drama, Gay Interest, Gay, Japanese Movies, LGBT
|
Posted by مداد 0 comments at 9:57 AM