Monday, August 20, 2012

کارت ویزیت


یه لحظه دیدمش
داشت غذا می گرفت
یک پسر 18 یا 19 ساله
با قد 172
با هیکل لاغر
تی شرت سفید
شلوارجین
کفش اسپورت خوشگل
جوراب مچی
موهای قهوه ای رنگ
و از جلو کمی شرابی رنگ شده بودن
فقط یه نیگاه کردم...
ولی فک نمی کردم به این زودی به آرزوی دلم برسم
غذاشو گرفت و با دوستش باهم از جلوی من رد شدن 
تا یه جای مناسب برا نشستن پیدا کنن
و رفتن
بعد ده دقیقه دیدم 
غذا دستشون و جا پیدا نکردن
با هم هستن
به دوستش گفت تو برو اون طرف جا پیدا کردی زنگ بزن
تنهایی خودش...یه میز نزدیک به میز من رو تمیز کرد
دید دارم فقط اونو نیگاه می کنم
پشتش رو به من کرد و نشست
نشست و زنگ زد به دوستش
اونم اومد
باهم شروع کردن به حرف زدن
من کجام....اونا کجان
کمی گذشت ... الکی گوشی رو ورداشتم و مثلا دارم حرف میزنم 
از جلوی میز اینا این ور اون ور رد میشم
...و اونم داره نیگام می کنه
نمی دونم چی میشه
دیدم داره اشاره می کنه به من 
شک کردم
رفتم جلو...
و حرف زدنم با تلفن رو ادامه دادم
اشاره کرد 
شمارت رو می خوام
زود کارتم رو دادم
...
و به حرف زدن تو تلفن ادامه دادم الکی یه الکی
یهو گوشی تو گوشم زنگ خورد
پسره خندید
اومد پیشم
گفت می دونستم همش واس خاطر من هست
ولی نمی دونستم که اونقد تو من گم شدی که یادت رفته شماره دادی و شاید من زنگ بزنم
عزیزم...یک سال از اون موضوع میگذره و سر همون میز هستیم
سالگرد عشقمون مبارک

No comments: